تاریخچه ارزش گذاری سهام/ آیا سهام در بازار این روزها ارزش خرید دارد ؟
از زمانی که بازار سهام در کشور شکل گرفته بحث ارزش گذاری هم مطرح بوده است و درست از زمانی که سیاست های کلی اصل 44 تصویب شد به موجب آن شرکت های تامین سرمایه شکل گرفتند (سال 1388)و پس از آن بحث ارزش گذاری به عنوان یک تخصص شناخته شد.
به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، ارزشگذاری سهم در ابتدا برای عرضه اولیه سهام شرکتها مطرح بود ، و روش غالبی که شرکتهای تامین سرمایه از آن استفاده میکنند روش تنزیل جریان نقدی است؛ این روش به دلیل علم و مهارتی که لازم دارد مختص شرکتها با تیم حرفهای و مجرب است.
اما به جز روش نام برده ، افرادی که از قدیم در بازار حضور داشتند و سهام معامله میکردند به روشهایی که اصطلاحا به آن «روش بازاری» گفته میشود ، ارزش سهام شرکتها را برای خود مشخص میکردند و براساس آن دست به خرید و فروش و تشکیل پرتفو میزدند. روشی که فعالان و معاملهگران بازار از آن استفاده میکنند بدین شکل است که در آن دست به مقایسه میزنند. مثلا در نظر میگیرند که شرکتی امسال 1000 تومان سود به ازای هر سهم خواهد ساخت ، سپس جست و جو میکنند در بازار شرکتی با شرایط مشابه با چه ضریب p/e دارد معامله میشود و این گونه محاسبه میکنند ارزش سهم چقدر باید باشد.
جدا از دو گروه نامبرده ، در چندسال اخیر کارشناسان رسمی دادگستری و قوه قضاییه هم به گروهی که ارزشگذاری سهام انجام میدادند اضافه شدند؛ آنها براساس ارزش داراییهای یک شرکت ارزنده بودن را میسنجند.
تفاوت ارزش ذاتی و بازاری
ارزش ذاتی مربوط به بخش بنیادی و فاندامنتال شرکت است. براساس تمام اطلاعاتی که امروز داریم که شامل: فروش شرکت ، سودسازی ، سرمایه در گردش ، مخارج سرمایهای، ساختار سرمایه و... است ، پیش بینی میکنیم که در آینده وضعیت شرکت فرضی چگونه میشود و براساس تمام موارد ذکر شده یک ارزش برای آن برآورد خواهد شد. این دقیقا همان کاریست که شرکتهای تامین سرمایه انجام میدهد.
اما ارزش بازار براساس عرضه و تقاضا شکل میگیرد. یعنی عرضه و تقاضا قیمت سهم را تشکیل میدهند و به قیمت سهم ارزش بازاری گفته میشود. نکته مهم این است که قیمت سهم همواره پشت سر ارزش ذاتی حرکت میکند ، یعنی به محض اینکه آیتمهای درآمدزایی، سودآوری ، قیمت داراییها و سرمایه شرکت تغییرات مثبت داشته باشند تقاضا برای خرید سهم بالا میرود و به تبع آن نیز قیمت رشد خواهد کرد.
حالا ممکن است در مقاطع خاص زمانی ارزش و قیمت سهام واگرا شوند؛ اتفاقی که در مرداد 1399 افتاد، در آن برهه زمانی شرکت ها به لحاظ فاندامنتال و بنیادی در حد قیمت هایی که برروی تابلو بورس مشاهده میکردیم، نبودند اما مکانیزم عرضه و تقاضای هیجانی باغث شده بود که بازار هم چنان قیمت سهم ها را بالا ببرد. براساس آنچه که در ذات بازارهای مالی وجود دارد، قیمت نمیتواند به صورت پیوسته از ارزش واگرا شود و یک جایی بالاخره به سمت آن چیزی که باید ، بازمیگردد. اتفاقی که در نیمه مرداد سال 1399 افتاد و شاهد ریزشهای پی در پی شاخص به واسطه افت قیمت سهمها بودیم. در واقع در آن مقطع قیمت به ارزش بازگشت.
اما امروز نگاه به p/e شرکتها نشان میدهد که با توجه به شرایط اقتصادی کشور و سودآوری خود شرکتها و فروش آینده آنها ، قیمتهای فعلی متعارف و معقول است و میتوان پیشبینیهایی برای ارزشمند بودن یا نبودن آنها داشت.